چند قدم تا عاشقی...
چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۵۵ ب.ظ
گفتم مرو ز داغ تو قلبم شود کباب
گفتم مرو خانه ی عمرم شود خراب
دیگر پس از تو هم قدم غصه ها شدم
آری اسیر قافله ای بی حیا شدم
بارفتنت به غصه نشاندی دل مرا
سوزانده ای در غم خود حاصل مرا
حالا بیا ببین که مویم شده سپید
حالا بیا ببین مرا قامتم خمید...
۹۱/۱۱/۲۵