عباس علمدار حسین...

برادری به تعداد نیست , به وفاداری استیوسف یازده برادر داشت و حسین , عباس را...

خوشحال از این جوانی از دست داده ایم ...

شکر خدا که نان شب ما حسین شدممنون لطف مادر این خانواده ایم.داریم با حسین حسین پیر میشویمخوشحال از این جوانی از دست داده ایم

السلام علیک یاثارالله وابن ثاره...

پیرو راهه سرخ  اربابیم , بانوای حسین در تب وتابیم!!!مانترسیم از فریب کوفی وشامی , بابصیرت وموج بیداری اسلامیم!!!غلام حیدریم , به زهرا نوکریم , ولایت محور و فدای رهبریم!!!با شهیدان ما پیمان خون بستیمچشم به راهه گل فاطمه هستیم!!!(حسین روح و روانم , حسین ارام جانم)

السلام علیک یا ابالفضل العباس (ع)

سلامی به شاه علقمهکربلا به رفتن نیست،به شدن است!که اگر به رفتن باشد!شمر هم "کربلایی" است!

قمر بنی هاشم ...

خیلی ور رفت تا تنش کند ولی نشد که نشد برایش خیلی بزرگ بودپیراهنی که از عباسبه غارت برده بود +

شب سومم گذشت

هر کاری می کردند، گریه دختر کوچولو قطع نمی شد. از گوشش بدجوری خون می چکید... مرد نفس زنان، پشت نخل نشست. آرام مشتش را باز کرد. گوشواره های کوچک، عجیب برق می زد!

عباس برادرزینب (س)

السلام علیک یااباعبدالله الحسین

السلام علیک یااباعبدالله الحسین

محرم

7روز تا نوکری برای ارباب بیکفن مونده   تااون موقع محرمتو میبینیم

بلند مرتبه شاهی

بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد   تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی   هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد   همین که از طرف جمعیت دو تا چکمه   رسید اول گودال، مادرت افتاد   تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت کردند   چنان که شرح تن تو به آخرت افتاد   ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست   در آن شلوغی اگر بارها سرت افتاد   خبر رسید که انگشتر تو را بردند   میان راه، النگوی دخترت افتاد   کنار خیمه رسیده است لشگر کوفه   و خواهر توبه یاد برادرت افتاد