بچه های حق | bachehayehagh.ir

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

بچه های حق | bachehayehagh.ir

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

بچه های حق | 	bachehayehagh.ir


در طبیعتــــــ رازی نهفته استــــــ؛
راز شکوفاییـــــــ،
بهاری دیگــــــــر،
راز سبز انتظــــــار...
شاعر: امین کوهـــــرو(نیما.آ)
اللهم عجل لولیک الفرج...

آخرین نظرات

شهدا...

جمعه, ۶ مرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۰۲ ق.ظ
مادر شهید علیرضا اصفهانی احمدآبادی: «یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان،   علیرضا به منزل آمد و از من پرسید: مادر افطاری چه داریم؟ گفتم: برنج و خورشت بادمجان!     پرسید: چه مقدار سهم من است؟ با خنده به او گفتم: هرقدر که بتوانی بخوری!   اصلا همه غذاها مال تو! و پرسیدم: حالا منظورت از این حرف چیست؟   خندید و گفت: شوخی کردم! به او گفتم: تو هیچ وقت از این شوخی‌ها نکرده‌ای؛   بگو منظورت چه بود؟   تسلیم شد و گفت: می‌خواهم سهم افطارم را برای کسی ببرم. غذا را آماده کردم.   با خوشحالی آن را برد و شب دیر وقت به خانه آمد.   بعد معلوم شد خادم مسجد محل آن شب افطاری نداشته     و او عمدن دیر به منزل آمده بود که از سهمیه دیگران استفاده نکند...»
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۰۶
مهدی صادقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی