بچه های حق | bachehayehagh.ir

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

بچه های حق | bachehayehagh.ir

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

بچه های حق | 	bachehayehagh.ir


در طبیعتــــــ رازی نهفته استــــــ؛
راز شکوفاییـــــــ،
بهاری دیگــــــــر،
راز سبز انتظــــــار...
شاعر: امین کوهـــــرو(نیما.آ)
اللهم عجل لولیک الفرج...

آخرین نظرات
زمانی که کاروان سید الشهدا (ع)، به صحرای کربلا رسید، اسب آن حضرت حرکت نکرد. امام(ع) پرسیدند:"نام این زمین چیست؟"گفتند: «غاضریه».نام دیگرش را پرسیدند...گفتند:«شاطی الفرات».فرمودند: اسم دیگری هم دارد؟گفتند:«کربلا» هم می‌گویند...در این هنگام حضرت آهی از دل کشیدند و گریه شدیدی کردند و فرمودند:"به خدا قسم زمین کربلا همین است. به خدا اینجا مردان ما را می‌کشند، بخدا قسم اینجا زنان و کودکان ما را به اسیری می‌برند، به خدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می‌شود. ای جوانمردان، فرود آیید که محل قبرهای ما اینجاست..." پ.ن :  1. روضه دیشب تو     هیئت محبان الحسین عشاق العباس  2 .شهر بلا ای دل ای دل ای دل            کرببلا ای دل ای دل ای دل
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۰۱
مهدی صادقی
اجازه گرفته بود از خدا برای زیارت حسین حورالعین در آغوشش گرفتگفت یادت نرود سوغاتی...فرشته گفت سوغات؟گفت: آری!تسبیحی از تربت حسین...دیروز قبله بیت المقدس،امروز کعبهفردا جانمازت سوی کربلاست...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۴۴
مهدی صادقی
آقاجان!کاش سمت حرمت وا بشود پنجره ها!!!باز از دوریت افتاده به کارم گره ها!!!ننوشتم گناه کار نباشم ز حرم!!!پس بیایید اگر خوب اگر بد به حرم!!!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۲۹
مهدی صادقی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۳۸
مهدی صادقی
هیزم فقط برای سوزاندن "در" نیاورده بودند... هدف، به آتش کشیدن تمام خانه بود آنقدر که کاروبار هیزم فروشان مدینه سکه شد   روزهای قبل تر از آن دوشنبه پیش تر از این لباس مشکی ها در برای داخل شدن بود نه آتش زدن! پ.ن :آجرک الله یا علی بن موسی الرضا (ع)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۳۲
مهدی صادقی
"نگو دوکوهه که دل من گرفته     خسته ام از این شب و روزهای هفته     یه بار شهداء منو دیوونه کردی    خاطره ی فکه یادم نرفته"
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۲۰
مهدی صادقی
مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر دادهرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر ، بیشترچار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده استاین چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۵۵
مهدی صادقی
به دستش نگریست، گفت: بنویس،جهنم.به سرش نگریست،گفت: بنویس،جهنم.به پایش نگریست، گفت: بنویس، جهنم. به دیدگانش نگریست، گفت: بنویس، جهنم.به قلبش نگریست،ناگه صدا زد: بنویس، بهشت،یکسر همه را.ندا آمد چه شد؟ گفت: محبتِ علی، محبتِ علی. . .
۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۲۳
مهدی صادقی
دوستان عزیز منتظر نظراتون درباره این طرح هستم
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۵۴
مهدی صادقی
پر از سوال بودممی دانستم حضوری نمی توانمدست به قلم شدم،همه را نوشتمبه سمت خانه اش حرکت کردمترافیک از چند خیابان انطرف ترازدحام جمعیت و مشتاقانشنا امید کناری نشستم که ناگهانکسی صدایم زدو نامه ای به دستم دادباتعجب باز کردمخدای منجواب تمام سوالاتم بودپایین نامه مهرش را زده بود علی بن موسی الرضا!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۱۷
مهدی صادقی